زهرازهرا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

زهرا (دختر دوست داشتنی ما)

130. ماه محرم .. اصفهان آبان 94

باز این چه شورش است که در خلق عالم است.. السلام علیک یا ابا عبدالله .. السلام علیک یا قمر بنی هاشم دختر زیبای من .. امسال  تاسوعا و عاشورای حسینی اصفهان بودیم و همراه با پدر ..یایا فروغ .. دایی مهدی .. خاله مهسا و آقا داوود و سوگند جون  درمراسم تاسوعا و عاشورا شرکت کردیم .. اول دنبال کاروان بزرگ تعزیه امام حسین حرکت کردیم .. و بعد رفتیم میدان امام هر ساله همه هیت ها و کاروانها و دسته ها در میدان امام جمع میشوند و مراسم بسیار شورانگیزی اجرا میشه..                            ...
14 آبان 1394

129.اولین آزمایش علوم در خانه

زهرای من .. همه وجودم امروز اولین آزمایش کتاب علوم را در خانه انجام دادی ..حتی فیلم زمان آزمایش ات را گرفتم و با پیشنهاد خودت توی گروه تلگرام کلاس ات گذاشتم.. دوست های مدرسه ات وقتی کارت را دیدند کلی پیام فرستادند و کلی از مادرها تشویقت کردند. نکته: آزمایش در مورد اجسام سنگین و سبک بود و اینکه چه چیزهایی درون آب فرو می روند و چه اجسامی روی آب می مانند. ...
19 مهر 1394

128. روز اول مهر 94.... به کلاس اول خوش آمدی عزیزم

نفسم .. دخترم ..زندگی مادر بلاخره شما هم کلاس اولی شدی ... نمی دونی چقدر خوشحالم .. امروز من و یایا فروغ و پدر، شما را به مدرسه بردیم .. البته بر خلاف تصورمون برنامه کلاس اولی ها بدون حضور پدر و مادرها برگزار شد و ما پشت در مدرسه بودیم.. نفسم بهترین ها را برات آرزو می کنم و امیدوارم پله های ترقی را یکی یکی پشت سر بگذاری.. نمی دونم سالهای آینده که برسه ..چه شغلی داری ولی مطمنم در هر رشته ای که هستی یکی از بهترین ها ..نابغه ترین ها و متخصص ترین ها هستی خیلی دوستت دارم کلاس اولی من        ضمنا جلسه اول درس کتاب قرآن براتون جشن گرفتند از شما خواسته شد با چادر به مدرسه...
3 مهر 1394

127. نمایشگاه و دخترگلم شهریور 94

نفسم ... دخترم ...زندگیم آخرین روزهای تابستان همه حال و هوای مدرسه دارند . ما هم استثناء نبودیم ..یکروز گرم من و شما و یایا فروغ و دایی مهدی راهی نمایشگاه شدیم برای شما خوشگل خانم تا همه وسایل مدرسه و کلاس اولت را تهیه کنیم.. با دیدن ان همه غرفه و وسایل رنگارنگ خیلی خوشحال شدی ..از این غرفه به اون غرفه .. تا عصر که پدر بیاد کلی خرید کردیم از کفش و کیف گرفته تا دفتر و مداد و .... یک میز و صندلی صورتی قشنگ هم برات خریدیم.. ان روز تابستانی خیلی بهمون خوش گذشت/                              &nbs...
26 شهريور 1394

125. پارک و جشنواره نقاشی شهریور 94

دختر گلم .. عزیزم ...نفسم یکروز من و شما و زن عمو ارسلان رفتیم پارک.. اونجا برای تبلیغات میز و صندلی گذاشتند و انواع وسایل بازی برای بچه ها وجود داشت. شما و ارسلان هم کاور پوشیدید و شروع کردید به نقاشی و بازی با گل و خمیر ....  خیلی خیلی بهتون خوش گذشت.                                                               &n...
21 شهريور 1394

124. تولد تولد تولد سوگند جون مبارک مرداد 94

دختر گلم .. عزیزم ...نفسم  یه خبر خوب عالی چقدر تابستان امسال خوب بود.. اول عروسی دایی محمد .. الانم که تولد سوگند جون دختر خاله مهسا  روز 12 مرداد ماه بدنیا اومد. خیلی خیلی خوشکله .. ماشاء الله  هزار قل هو الله خیلی دوستش داریم .. فرشته کوچولوی ما تو همه اش به همه ما می گی من و سوگند خواهریم.. من خواهر بزرگ سوگندم.. خیلی با بودن سوگند احساس بزرگی می کنی نفسم ماشاالله  و قل هوالله یادتون نره لطفا                                   &...
16 مرداد 1394